کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می‎نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش‎آور بود،آن هم به سه دلیل: اول آنکه کچل بود ، دوم اینکه سیگار می‎کشید و سوم - که از همه تهوع‎آورتر بود - اینکه در آن سن و سال ، زن داشت! 

 چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می‎کشیدم و کچل شده بودم. 

                                                                                   دکتر علی شریعتی

 

 

 

 

 

 

 


نظرات 6 + ارسال نظر
وحید چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ق.ظ http://www.arinoos.blogsky.com

سلام
این جمله رو قبلا خونده بودم
بازم برام قشنگ بود

سلام..دوست قدیمی...یاد ما کردید
ممنون

نوید پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ http://parvaz-ta-khorshid.blogsky.com/

سلام
من سیگار می کشم
زن دارم
هیکلم درشته
به زودی هم کچل میشم
چه نفرت انگیزم!!!!

رییس سرت خلوت نشد؟

من که دکتر شریعتی نیستم..مهتابم
سرم پره...پر از غصه

الهام شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ب.ظ

شوهرم داشت سیگاری می شد جلوشو گرفتم
داشت کچل می شد جلوی اون رو هم گرفتم
ولی جلوی زن گرفتنشو نتونستم بگیرم

بابا قدرتمند....

حالا هر چی نیرو داری بزار که از این به بعد جلوی زن گرفتنشو بگیری!!

چرا نیومدی جشنواره؟
منتظرت بودیم...

الهام دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ

یه مسافرت اجباری

نطلبیده مراده..
خوش باشید

نوید چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:30 ق.ظ

میشه لطفا یه سر به وبلاگ سلمان بزنید ؟

حتما نظرتون رو بنویسید.

سپاسگزارم...



http://pmq-co.blogsky.com

طاهره سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام حضور خلوت انس است و دوستان جمعند... جای من خالی بود که اگه با دعوت خودم جزو بازدیدکنندگان این وبلاگ شدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد