بی تعارف

 

مـــی توان با سوره ی چشمان تو تغییر کرد

لحظـــه های سخت را تحقیر و بی تاثیر کرد

*

کاغذ و ذوق و قلم از نقش  تو در مانــــده اند

آه اگر می شد که لب های تو را تصویر کرد

*
یا چه توفیقی اگر. . . ، امّا میسر نیســت  که

در کتابی طرز لبخنــد  تو را تفسیــــــر کرد

*
بی تعارف با تو می گویم ،  به واقع می توان

هستی ام را در جهان چشم تو  تعبیــــر کرد

*
می شود راهی  به سوی لمس شادی باز کرد

می توان با غلطکـــی  ناراحتی را زیر کرد

*
با تو در شطرنج گیتــی می توان  پیروز شد

می شود مردی پیاده ، فاتح  تقدیــــر کــــرد

*
زندگی هر چند پوشــالیسـت  اما پیش تـــــو

لـــذّتی دارد که ایّــام جوانـــی  پیــــــر کرد

*
با تو باید دســت رد بر دست عزرائیـــل زد

می توان حتّی بــرای ترک دنیــا دیر کــــرد 

                                           یزدان صلاحی

نظرات 3 + ارسال نظر
پانیذ دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.panizasal.persianblog.ir

چه قشنگ !!!

مرسی

نوید شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ق.ظ http://parvaz-ta-khorshid.blogsky.com/

سلام
اسم یزدان لینک یه سایت بی نظیره
جای خالیت اونجا حس میشه
بیا

سلام
سر زدم بهش...حضور در اونجا آمادگی میخواد...انشالله

شهرزاد یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:28 ب.ظ

سلام ، بی تعارف ! شعر زیبایی بود .
شاد بودن تنها انتقامی است که می توان از دنیا گرفت پس همیشه شاد باش!

سلام دوست عزیز
متاسفانه اهل انتقام جویی نیستم...ولی در این مورد خاص هستم..
مرسی که اومدی.. شاد باشی..همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد