دو کودک با هم بازی می کردند. پسرک چند تیله داشت و دختر کوچک چند شیرینی، پسرک گفت: من تیله هامو بهت میدم ، در عوض تو هم شیرینی هاتو بهم بده.
دختر هم قبول کرد. پسرک قشنگ ترین تیله اش را در جیبش پنهان کرد و بقیه را به دختر داد. دخترکوچک اما همانطور که قول داده بود
همه ی شیرینی هایش را به پسر داد .
آن شب دخترک راحت خوابید! اما پسر تا صبح خوابش نبرد ؛تمام شب این فکر آزارش می داد :
نکنه همه ی شیرینی هاشو بهم نداده باشه!؟
با سلام و احترام خوشحال می شم به فروشگاه ما سری بزنید
برای یافتن محصول مورد علاقه خودد منوی سمت چپ را کلیک کنید.
.........................
هیچ اجباری برای آمدن به وبسایت ما نیست /
سلام
من همه ی تیله هامو دادم اما باز شب ها بیدارم.
حالا که بی خوایبم درمون نشد کاش می شد تیله هامو پس می گرفتم!