دو سه چند روزی نبودم

رفته بودم سفر

دلتنگ بودم

دلتنگ کسی بودم که اینجا گذاشته بودمش 

و بیشتر از اون 

دلتنگ دلتنگیش بودم و امیدوار که دلتنگم باشه.. 

امیدوار شنیدن جمله ای و یا شاید حتی کلمه ای از سر دلتنگی 

توقع زیادی بود 

اهل این حرفا نیست - خودش میگه - 

تا حالا دلش واسه کسی تنگ نشده - اینم خودش میگه - 

آی آی آی 

دروغگو دستش رو شد 

روی آیینه برام نوشته بود 

"عزیز من برگرد 

اگرتو باز نگردی بهار خواهد مرد 

اگر توباز نگردی امید خواهد رفت 

اگر تو باز نگردی...."  

.

مغرور من

نظرات 2 + ارسال نظر
گفتمت .... یکشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:31 ب.ظ http://goftamat.persianblog.ir

حس غریبی است برآوردن انتظاری که بجاست ولی توان برآوردنش را نداریم
حس غریبی است گفتن کلامی که رواازمامیخواهندش ولی جرات ابرازش نیست
نه اینکه سخت است گفتنش
نه اینکه واقعی نیست اصلش
که چون می دانیم که آن دیگری می داند ، نمی گوییم چون می دانیم که می فهمد
ازاین دست است مغرورشما
خدایتان برای هم و سپس برای ما حفظ فرماید

الهی آمین..
این عواطف حتما حس میشوند که اگر نمیشد...که نمیشد

در پناه خدا

نوید ...د...ه دوشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:55 ق.ظ

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظرم این چنین خوشش آراست

معلمم به من نیاموخت جز چهار حرف قشنگ نام تو را
و نویدم داد که عاشق خواهی شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد