ای ماه تو هنوز همان ماه هستی
پیوسته - با همان گام -
آرام
آرام ، از هلال به تربیع ،بدر،محاق..
و باز از محاق بر میخیزی
- بی هیچ اخم و عاطفه ای ـعین ماه پیش
ای ماه
وقتی که من کودک بودم
تو ماه بودی
وقتی که من جوان بودم
(و پیر می گذشتم از هر چیز)
تو ، باز ماه بودی
وقتی که من به پیری می رفتم
(و می نوشتم از مرگ)
تو باز ماه بودی
و اکنون که من
ـ شانه به شانه ی مرگ - از ساحل های خاموش می گذرم
و ریگ روزها را
در باتلاقهای تیره و راکد می اندازم
تو باز ماه هستی....
ای ماه !
ـبی اعتنا به ما و شب ما - ترا
پروای نام و ننگی نیست
نه مدح شاعرانت می دارد شاد
نه ناسزای شبرو هایت ، ناشاد
پیوسته بر مدار خودی
منوچهر آتشی
گفتى ز سر عهد ازل یک سخن بگو آنگه بگویمت که دو پیمانه در کشم
من آدم بهشتیم اما درین سفر حالى اسیر عشق جوانان مهوشم
سلام...
ممنون..زیبا بود
از مراعات نظیر هلال و بدر و تربیع و محاق خیلی خوشم اومد.